میسر شدن. ممکن شدن. امکان پذیر گشتن: خود این معانی (خوردن، بوییدن...) بر قضیت حاجت... هرگز تیسیر نپذیرد. (کلیله و دمنه). و بدین دو فتح بانام که به فضل ایزد تبارک و تعالی و فر دولت قاهره تیسیر پذیرفت... (کلیله و دمنه). و طبع بهیمی را که داعیۀ بی خویشتنی و... است ازخود دور می گرداند و آن در مدتی یسیر تیسیر می پذیرد. (سندبادنامه ص 54). عشر عشیر آن به تحریر طوامیر تیسیر نپذیرد. (جهانگشای جوینی). رجوع به تیسیر شود
میسر شدن. ممکن شدن. امکان پذیر گشتن: خود این معانی (خوردن، بوییدن...) بر قضیت حاجت... هرگز تیسیر نپذیرد. (کلیله و دمنه). و بدین دو فتح بانام که به فضل ایزد تبارک و تعالی و فر دولت قاهره تیسیر پذیرفت... (کلیله و دمنه). و طبع بهیمی را که داعیۀ بی خویشتنی و... است ازخود دور می گرداند و آن در مدتی یسیر تیسیر می پذیرد. (سندبادنامه ص 54). عشر عشیر آن به تحریر طوامیر تیسیر نپذیرد. (جهانگشای جوینی). رجوع به تیسیر شود